دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 199 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
ادبیات نظری و سوابق پژوهشی مفاهیم حسابداری مدیریت و سرمایه فکری سازمانها
تعداد صفحه : 40
در قالب ورد قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی از متن :
2-1- مقدمه 17
2-2- مبانی نظری.............................................................................................................................. 18
2-3- فلسفه پیدایش حسابداری مدیریت...................................................................................................... 18
2-3-1- ویژگیهای حسابداری مدیریت.. 19
2-3-2- اهمیت حسابداری مدیریت........................................................................................................... 20
2-3-3- ابزارهای حسابداری مدیریت....................................................................................................... 21
2-4- مقایسه حسابداری مالی و حسابداری مدیریت راهبردی........................................................................... 22
2-4-1- ابزارها و فنون حسابداری مدیریت راهبردی.................................................................................... 22
2-4-2- حسابداری هزینهای در برابر حسابداری مدیریتی.............................................................................. 23
2-4-3- حسابداری مالی در برابر حسابداری مدیریتی................................................................................... 23
2-4-3-1- حسابداری مدیریت.. 23
2-4-3-2- حسابداریهای مالی............................................................................................................... 24
2-5- مدیریت هزینه به روش برآورد با گزارشها کنترل هزینه به همراه شاخصهای بهره وری............................ 25
2-5-1- ابزارها و تکنیکهای برآورد هزینه.............................................................................................. 26
2-6- فلسفه پیدایش سرمایه فکری. 27
2-6-1- ویژگیهای سرمایه فکری.......................................................................................................... 28
2-6-2- اهمیت سرمایه فکری سازمانهای دولتی......................................................................................... 29
2-7- اجزا و تعاریف سرمایه فکری سازمانهای دولتی................................................................................. 29
2-7-1- مدلهای سرمایه فکری. 30
2-7-2- مدیریت موفق سرمایه فکری....................................................................................................... 32
2-7-3- دلایل اندازه گیری سرمایه فکری توسط سازمانهای دولتی.................................................................. 33
2-7-4- روشهای اندازه گیری سرمایه فکری. 34
2-7-5- منافع و مزایای اندازهگیری سرمایه فکری. 40
2-7-6- اهداف اندازه گیری سرمایه فکری. 40
2-7-7- حسابداری مدیریت و سرمایه فکری.............................................................................................. 41
2-8- پیشینه تحقیق.............................................................................................................................. 43
2-8-1- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور. 43
2-8-2- تحقیقات انجام شده در داخل کشور................................................................................................. 45
2-1- مقدمه:
تغییر و تحولات سریع محیط افزایش رقابتها و لزوم جهت گیری سنجیده سبب شده است تا مفاهیم و بنیانهای حسابداری مدیریت مانند سایر حوزههای علم مدیریت نیازمند بازنگر ی و اصلاحات متعدد باشد با تسری تفکر استراتژیک محور به حوزههای مختلف مدیریت سازمان مفهوم حسابداری مدیریت سنتی نیز دگرگون شده و حسابداری مدیریت استراتژ یک به عنوان ابزاری برای پدید آورد مزیتهای رقابتی پایدار مطرح شده است (فریزهندی[1] 1390).
مدیریت علمی به صورت بسیار خلاصه روش برخورد منظم و منطقی با مسائل سازمانها به منظور یافتن مناسبترین راه برای انجام هر کار است و بر کسب اطلاع دقیق و کامل از آنچه میگذرد و نتایجی که بر اثر هرگونه تغییر حاصل میشود تأکید دارد. این نوع از مدیریت نیاز زیادی به اطلاعاتی از قبیل تأکید دارد این نوع از مدیریت نیاز زیادی به اطلاعاتی از قبیل اجزای مختلف تولید قیمت فروش محصولات و خدمات و ظرفیت منابع مختلف نظیر ظرفیت تولیدی ماشین آلات و تحلیل این اطلاعات دارد. این جریان نیاز به اطلاعات و به ویژه اطلاعات مالی را فزونی بخشید افزایش استفاد هی مدیران از اطلاعات مالی موجب شد که روشهای هزینهیابی تولیدات خدمات و فعالیتها بهبود و توسعه یابد و اطلاعات مفصلتری از جنبههای مختلف مالی فعالیتها فراهم آید بدین ترتیب حسابداری مدیریت به عنوان رشتهای خاص در اوایل قرن حاضر شکل گرفت (ویلکر و بورکه[2] 1386).
بسیاری از واحدهای اقتصادی به تدریج از دیدگاه حسابداری بهای تمام شده سنتی فاصله میگیرند و به ایجاد مدیریت هزینه کاهش بهای تمام شده خدمات (هزینههای ثابت و متغیر) جهت کمک به افزایش سود آوری است موسسات انتفاعی که به طور مکرر مورد تأکید مدیران و متخصصان مالی قرار میگیرند به نحوی با مدیریت هزینه در ارتباط میباشتد یکی از ابزارهای نوین جهت تحقق اهداف فوق سیستم محاسبه بهای تمام شده کالا و خدمات بر مبنای فعالیت هزینهیابی مبتنی بر فعالیت است یکی از مهمترین اجزای فرآیند مدیریت هزینه داشتن فرآیند بهبود مستمر و مدیریت ناب است یکی از مهمترین اجزای فرآیند مدیریت هزینه داشتن فرآیند بهبود مستمر مدیریت ناب است اینکه تولید کالا و ارائه خدمات به چه قیمتی صورت بگیرد تا ضمن حفظ سهم بازار سودی معقول نیز برای موسسه کسب گردد سؤالی است که پاسخ آن نیازمند شناخت روشهای هزینهیابی است (حسن پور 1389).
2-2- مبانی نظری
مفهوم حسابداری مدیریت استراتژیک مستلزم تمرکز روشهای حسابداری مدیریت بر ارزیابی عملکرد از زوایای استراتژیک در عوض شاخصهای عملیاتی است این مفهوم برای اولین بار توسط سایموندز در سال ۱۹۸۱ مطرح شد وی این مفهوم را برای اشاره به رویکردی با جهت گیری خارجی بکار گرفت که در جمع آوری و تحلیل دادههای مرتبط با هزینهها قیمت حجم فروش سهم بازار گردش وجوه نقد و بهره برداری از منابع برای کسب و کار و رقبای آن مورد استفاده قرار میگیرد و معتقد بود باید توانمندیهای حسابداران مدیریت برای جمع آوری اطلاعات از منابع داخلی شرک به سوی جمع آوری اطلاعات از رقبا هدایت گردد (برومویچ[3] 2000).
2-3- فلسفه پیدایش حسابداری مدیریت
حسابداری مدیریت زادة تحولات اوایل قرن نوزدهم است. شکل گیری سرمایه داری و جداشدن تدریجی مالکیت از مدیریت، پدید آمدن بنگاههایی که بر پایة سلسله مراتب سازمان یافته بودند، سمت گیری در جهت استفاده از مزیت نسبی و جدا شدن تولید از توزیع و به تبع آن ضرورت کنترل سود آوری، زمینه ساز پیدایش حسابداری مدیریت شد. از نیمة قرن نوزدهم با ایجاد کارخانجات پیچیده ماشین کاری و تنوع تولیدات، چالشهای جدیدی برای حسابداری مدیریت فراهم شد. مدیریت علمی و بنیانگذاران این مکتب کوششهای خویش را برای تفکیک و تبدیل فرآیندهای پیچیده به عملیات سادة تولید (ساده سازی)، استاندارد سازی تولید و فراهم ساختن امکان تعیین استانداردها و افزایش کارآیی آغاز نمودند. فاصلة شصت ساله 1925 تا 1985 دورة رکود در تحولات حسابداری مدیریت شناخته میشود. رویداد مهمی که این رکورد را پدید آورد عبارت بود از «توسعه بازار سرمایه دار». بحث هزینهیابی مستقیم میتواند عمدهترین رویداد سالهای1930 الی 1950 محسوب شود. بر پایة تحلیل نارساییهای هزینهیابی تمام جذبی، هزینهیابی مستقیم ابداع شد. بدین صورت امکان ارائه اطلاعات مرتبط و مفید برای تصمیم گیری مدیریت فراهم شد. اما در دهة 1960 این رویکرد توسعه یافت و حسابداری مدیریت کمی رونق پیشین خود را بازیافت و رویکرد مبتنی بر اقتصاد اطلاعات بعنوان نگرش جدید نسبت به حسابداری مدیریت پدیدار شد و حسابداری مدیریت به صورتی تمام عیار به عنوان یک مقوله سیستمی و بخش مهمی از مجموعه سیستمهای اطلاعاتی مدیریت مطرح شد. رویکرد مبتنی براقتصاد اطلاعات، اطلاعات را همانند هر کالای دیگری میدانست که مورد خرید و فروش قرار میگرفت و بنابراین مانند هر کالای دیگری صرفاً نمیتوان به، نیاز به اطلاعات توجه کرد بلکه هزینة تولید این کالا را نیز باید در نظر داشت. حسابداری مدیریت فرآیند رشد و توسعه خود را بصورت جدی و فزاینده از ابتدای دهه 1990 آغاز نمود، اما عواملی نظیر رشد مقیاس سازمانها و بنگاههای اقتصادی، تحولات شگرف تکنولوژیک، پیچیدگی و دامن افزایی قوانین و مقررات و سرانجام گسترش دانش مدیریت طی سه دهه اخیر، آثار خود را بر توسعه قلمرو حسابداری مدیریت و پذیرفته شدن آن بعنوان یک آموزه و مقوله مستقل ازحسابداری مالی بجای گذشته است. انجمن حسابداران مدیریت در سال1919 میلادی باعنون انجمن حسابداران صنعتی[4] با 37 عضو پا به عرصة وجود گذاشت. هدف این سازمان در بدو امر، ایجاد انجمن برای حسابداران صنعتی بود تا تجربیاتشان را در اختیار یکدیگر قرار دهند و مشکلات اعضای خود را حل کنند (ویکی پدیا).
[1] Frizhendi
[2] Vilker & Borkeh
[3] Bromovich
[4] naca
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 206 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
ادبیات نظری و سوابق پژوهشی سرمایه فکری در 54 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی از متن :
فصل2- ادبیات موضوعی تحقیق.. 28
2-1- مقدمه. 29
2-1-1- چیستی و چگونگی دانش... 31
2-1-2- اشکال جدید منابع سازمانی.. 32
2-2- سرمایه فکری و رویکردهای آن. 41
2-2-1- مقدمه و تاریخچه. 41
2-2-2- سرمایه انسانی.. 48
2-2-3- سرمایه ساختاری.. 50
2-2-4- حسابداری دارایی های نامشهود و سرمایه فکری.. 51
2-2-5- طبقه بندی و مدلهای سرمایه فکری.. 51
2-2-6- سنجش سرمایه فکری.. 52
2-2-7- مدلهای توصیفی سنجش سرمایه فکری.. 54
2-2-8- نتیجه گیری.. 76
2-3- عملکرد سازمانی.. 77
2-3-1- مقدمه. 77
2-3-2- تعریف سنجش عملکرد. 78
2-3-3- نتیجه گیری.. 81
فصل1- ادبیات موضوعی تحقیق
1-1- مقدمه:
توسعه اطلاعات در دهههای اخیر، موقعیت های جدید را پیش روی افراد و سازمآنها قرار داده است. از این رو تعاملات و ارتباطات گسترده جهانی توسعه یافته و تعاریف جدیدی در ابعاد گوناگون زندگی فردی و اجتماعی بروز نموده است. در این میان، سازمآنهای کسب و کار، بیشترین تاثیر را از وضعیت جدید پذیرا شده و خواسته یا ناخواسته، در مسیر این دگرگونی مداوم قرارگرفته، متحول شده، به انحلال و ادغام، یا پذیرش موقعیت های جدید روی آوردهاند. متناسب با این تغییرات موقعیتی، رویکردها و ادبیات جدیدی، چون: سازمان یاد گیرنده[1]، معماری سازمان[2]، سازمان مجازی [3]و مهندسی مجدد [4]و ... بر بستر رهیافت اطلاعاتی پدیدار شده است. رهیافتی که از کد ژنتیک تا ایزومرها، از زبان شناسی تا کامپیوتر، و از کارکرد مغز انسان تا مدیریت سازمآنهای کسب و کار را، تفسیر می کند.
سازمآنهای امروزین، بیش از نمونه های قدیمی آنها با دیالتیک مواجه اند: نیاز به خود مختاری (استقلال) در مقابل نیاز همزمان به ارتباطات (یکپارچگی). پاسخ به این دیالتیک، مستلزم ایجاد فرصت یادگیری برای افراد سازمان است. چرا که از یک سو سازمآنها به ساختارهایی نیاز دارند تا خودمختاری و قابلیت حل مشکلات محل را توسعه بخشند، و از سوی دیگر برای دگرگونی فرهنگی، به بهبود ارتباطات و ساختار مشارکتی تمایل دارند. با گسترش ارتباطات و عدم نیاز به جابجایی و تحت تاثیر پیدایش سازمان مجازی تنها عنصری که در سازمان باقی میماند، انسآنها یعنی افراد سازمآنها هستند. پیداست که در چنین شرایطی برای تبدیل سازمان به سازمان یادگیرنده، بایستی انسآنها تمایل به یادگیرندگی پیدا کنند. یادگیری در سازمآنهای جدید نیز به نوبهی خود از رهیافت اطلاعاتی و از حلقهی سایبرنتیکی فرد – سازمان – محیط – فرد، پیروی میکند و از رفتار نوآورانه، اطلاعاتی و دانشی در محیط تاثیر میپذیرد. در واقع از یک سو، توسعهی ارتباطات و تولید انبوه اطلاعات و دانش از سوی دیگر کاهش نیم عمر رشتههای گوناگون دانش بشری، موجب شده تا اطلاعات به عنوان مهمترین منبع سازمآنها و به عنوان مزیتی رقابتی تلقی شود. همسان با سایر منابع سازمانی، این منبع مهم نیز نیاز به مدیریت داشته و مدیریت آن در سایه فناوری محقق میشود. توجه روزافزون به دانش و اهمیت دانشگران سازمان به عنوان اصلی ترین سرمایه سازمآنهای دانشبر، لزوم شناسایی و تشخیص دانش و اطلاعات، و شکلگیری چارچوب هایی برای مدیریت دانش را در سازمآنها ضروری نموده است(خاکاوند و دیگران، 12، 1388)
بسیاری از نظریه پردازان و پژوهشگران در توصیف ویژگیهای فضای اقتصادی جدید بر این باورند که شکل اقتصاد، صورتی جهانی و همهگیری به خود گرفته و از داراییها و درآمدهای نامحسوس، پیچیده و نامشهودی شکل یافته، که به نحوی خاص به یکدیگر و در هم تنیده شدهاند.
به وضوح روشن است که مدیریت، برنامهریزی و نظارت بر شناسایی، تخصیص و سنجش داراییهای نامشهود و سرمایه فکری بنگاهها، شاخصی مهم در تعیین توان رقابتی بنگاه ها برای بقا و رشد در اقتصاد جدید است. بررسی روندها و آمارهای اقتصادی نیز برصحت این گفته اذعان دارند، چنان که بررسیهای انجام گرفته و آمارهای اقتصادی نیز بر صحت این گفته اذعان دارند، چنان که بررسی های انجام گرفته از پانصد شرکت در بین سالهای 1982 تا 1992 میلادی، نشان از رشد سهم ارزش داراییهای نامشهود از 38 درصد به 62 درصد در میزان ارزش بازار دارد (لونارد[5]، ناکامورا[6]، 2003).
به این منظور، برآورد و سنجش میزان تاثیر سرمایهفکری در فرآیندهای اقتصادی وضع موجود سازمان، یکی از روشهای شناخت نقاط ضعیف و تعیین راهبردهای لازم برای کمک به تصمیم گیری مدیران خواهد بود.
1-1-1- چیستی و چگونگی دانش[7]
در حوزهی کسب و کار نیز، برای مدیریت اثر بخش دانش، بایستی قادر به تشخیص دانش بود. از نقطه نظر سازمانی نیز، وجود دانش به صورت تفکیک شده و به شکلی که بتوان در بایگانیهای سازمان دسته بندی و نگهداری کرد، امکان پذیر نیست. برای همین منظور دانستن ارتباط بین دانش و مفاهیمی از قبیل داده و اطلاعات، برای شناخت بیشتر بسیار ارزشمند خواهد بود. داده، اطلاعات و دانش میتوانند به صورت رشتههای پی در پی در نظر گرفته شوند. در حقیقت داده، اطلاعات و دانش از طریق ساختار و میزان ادراک با هم رابطه دارند. البته در ادبیات فناوری اطلاعات، دانش از داده و اطلاعات مجزاست. داده ها مجموعه ای از واقعیتها و اندازهها هستند. اطلاعات، دادههای سازماندهی شده یا پردازش یافتهای است که دارای تاریخ مصرف بوده و از دقت بالایی نیز برخوردارند. اطلاعات، اغلب به عنوان یک مادهی خام پنداشته میشود و در مقابل از دید سازمانی دانش، اطلاعاتی است که توان تاثیر بر عملکرد را داشته باشد. هر چند بایستی در نظر داشت که از سویی دیگر، به نوبه خود دانش نیز یک ماده خام است. اما در محتوای سازمانی، اطلاعات و دانش هر دو بر وسعت نتایج عملکرد ها تاثیرگذار است (راسل[8] و برتراند [9]، 1926).
دانش، منبع کلیدی در تصمیم گیری هوشمند، پیش بینی، طراحی، برنامه ریزی، عیب یابی و تشخیص، تحلیل، ارزیابی و قضاوت شهودی به حساب می آید. دانش قابلیت شکل گیری و اطلاعات چنین کارکردی را ندارد. قابلیت انجام عملیات به صورت مستقیمی معطوف به داشتن دانش است.
تعریف دانش از دیدگاههای مختلفی توسعه یافته است. دیدگاه نخست، دانش را به عنوان یک حالت ذهنی برای توانا ساختن افراد در توسعهی دانش شخصی خود و به کار گیری آن بنابر نیازهای سازمانی در نظر می گیرد. در دیدگاه دوم، دانش به عنوان یک شی با قابلیت ذخیره و تغییر در نظر گرفته میشود. دیدگاه سوم، دانش را در قالب یک فرآیند و عمل همزمان در نظر گرفته، بر به کارگیری تخصص توجه دارد. چهارمین دیدگاه پیرامون دانش، بر شرایط دستیابی به اطلاعات تمرکز دارد، و بر این اساس دانش سازمانی میبایستی به منظور تسهیل دستیابی و بازیابی محتوا، سازمان دهی شود. در نهایت دانش را میتوان به عنوان قابلیت یا توان ایجاد تاثیر در اعمال آینده سازمان تعریف کرد (خاکاوند و همکاران،1388، 18).
سطح فراگیری فرآیند مرتبط با دانش در سازمآنها، دانش سربسته [10]و دانش صریح [11]را در بر میگیرد. دانش سر بسته، دانشی مشخص با محتوای خاص بوده که برای ساختار بندی و انتشار دشوار مینماید. در مقابل دانش صریح[12]، دانشی است که به آسانی قابل انتشار بوده و در چهارچوب زبان رسمی و نمادین قرار داشته باشد. در این میان اگر بر انتشار دانش پیوستاری متصور گردد که در آن میزان انعطاف دانش در تبدیل به قالب کلامی، نمادین و نوشتاری به عنوان شاخصه ای برای قابلیت اشتراک آن دانش به حساب آید، دانش سربسته، دانشی است که قابلیت انتقال شمایل کلامی، نمادین و نوشتاری را با خود به همراه ندارد. در مقابل دانش صریح دانشی است که در قالب چارچوبی نمادین یا نوشتاری وجود دارد. در میانه این پیوستار، میتوان دانش ضمنی را به عنوان دانشی که قابلیت بیان در شمایل کلامی، نمادین یا نوشتاری را دارا بوده اما هنوز در این قالب ها جریان نیافته است مورد توجه قرار داد (نانوکا [13]و ایکوجیرو[14] ، 1995).
[1] Learning Organization
[2] Organization Architecture
[3] Visual Organization
[4] Re-engineering
[5] Leonard
[6] Nakamoura
[7] Knowldge
[8] Russel
[9] Bertrand
[10] Tacit Knowledge
[11] Explicit Knowledge
[12] Implicit Knowledge
[13] Nanaka
[14] Ikujiro
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 538 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 58 |
ادبیات نظری و سوابق پژوهشی سرمایه فکری و بازارگرایی (فصل دوم) در 58 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی از متن:
1-2- مقدمه..................................................................................................................................................................... 8
بخش اول ادبیات مرتبط با بازارگرایی.............................................................................................................................. 8
2-2-مروری بربازارگرایی............................................................................................................................................... 8
3-2 دیدگاه تصمیم گیری از نظر شاپیرو- 1998 ............................................................................................................10
4-2- دیدگاه هوشمندی بازاراز نظر کوهلی وجاورسکی 1990..................................................................................... 11
5-2-دیدگاه فرهنگی از نظر نارور واسلیتر 1910............................................................................................................ 13
6-2- دیدگاه کانون استراتژیک ازنظر روکرت-1992 .................................................................................................... 14
7-2-دیدگاه مشتری گرایی از نظر دشپند وهمکاران 1993 .............................................................................................15
8-2- رویکرد فرهنگ سازمان لایه از دیدگاه هامبورگ و پفلسر-2000............................................................................19
9-2- مروری بر مدل های بازارگرایی..............................................................................................................................22
10-2- مروری برپیاده سازی بازارگرایی...........................................................................................................................25
11-2. رویکرپردازش اطلاعات کوهلی وجاورسکی.........................................................................................................25
12-2- رویکرد هنجارمبنای لینچتنهال وویلسون...............................................................................................................25
13-2- رویکرد تغییرفرهنگی – نارورواسلیتر...................................................................................................................28
14 – 2 - رویکرد دگرگونی فرهنگی کندی،گولزیوآرنولد................................................................................................30
15-2- رویکرد دگرگونی فرهنگی گبهاردت،کارپنتروشری..............................................................................................30
بخش دوم : ادبیات مرتبط با سرمایه فکری........................................................................................................................35
16-2- معرفی سرمایه فکری............................................................................................................................................35
17-2- مدل ادوینسومن و مالون........................................................................................................................................38
18- 2- مدل بروکینگ.......................................................................................................................................................40
19 -2- مدل روس و همکاران..........................................................................................................................................41
20 -2- مدل استیوارت......................................................................................................................................................43
21 - 2- مدل سالیوان.......................................................................................................................................................44
22 – 2 - مدل بونفرر.........................................................................................................................................................45
23 – 2- مدل هانس ولاواندال...........................................................................................................................................46
24-2- مدل لین.................................................................................................................................................................47
25-2- شباهت موجود درتعاریف واجزای مدلهای سرمایه فکری.....................................................................................48
27 - 2- سابقه مطالعات انجام شده خارجی......................................................................................................................51
28 - 2- سابقه مطالعات انجام شده داخلی........................................................................................................................52
29-2- مدل مفهومی پژوهش.............................................................................................................................................54
1-2- مقدمه :
در بخش اول بررسی ادبیات تحقیق مربوط به بازارگرایی با توجه به بیان مسئله ارائه شده و جهت داشتن چهارچوبی کاربرده، متدولوژی استفاده می کنیم که راج (Raaij,Erikm.van) ، جهت بررسی ادبیات تحقیق مربوط به بازگرایی استفاده کرده است .در متدولوژی اوجهت بررسی ادبیات تحقیق بازارگرایی چهاردسته کلی از تحقیقات شناسایی شده اند که هرکدام پاسخگوی یک مسئله بوده اند.در دسته ی اول بعضی از تحقیقات به تعریف سازه ی تحقیق که بازارگرایی باشد ،پرداخته اند.بنابراین دراین بخش تمرکز بروی تفهیم و تعریف سازه بوده ودر این ادبیات به این پرسش پاسخ داده شده است :بازارگرایی چیست؟ (Van Raaij & Stoelherst ,2008,p.1266) در دسته دوم به مسئله ی اندازه گیری پرداخته می شود.دراینجا تمرکز بروی توسعه وساخت مقیاس ها میباشد .این ادبیات به این موضوع می پردازد که چگونه سازه ی بازارگرایی رامی توان عملیاتی وسنجش کرد (Van Raaij & Stoelherst ,2008,p.1266) . در دسته سوم موضوع مدل های مفهومی دررابطه بابازارگرایی جای می گیرد . در اینجا تمرکز عمده بروی علت ومعلول های بازارگرایی می باشد .دراین ادبیات با پیش نیاز ها وپیامد ها ونتایج بازارگرایی وهمچنین با متغیرهای تعدیل کننده یا میانجی سروکارداریم(Van Raaij & Stoelherst ,2008,p.1266) . دردسته ی چهارم به مسئله پیاده سازی پرداخته می شود .دراینجا تمرکزبرروی اقدامات مدیریتی جهت پیاده سازی بازارگرایی می باشد .دراین ادبیات پاسخگوی این مسئله است :
شرکت ها چگونه می توانند بیشتر بازارگرا شوند؟(Van Raaij & Stoelherst ,2008,p.1266)
دربخش دوم نیز بحث سرمایه فکری ،مدلها ونظریات مربوط به آن ونیز رابطه تاثیر آن باسایر مولفه های مربوطه ونیز نحوه اندازه گیری آن مطرح می شود
بخش اول :ادبیات مرتبط با بازارگرایی
2-2- مروری بربازارگرایی:
مفهوم بازارگرایی از فلسفه مدیریتی که به «مفهوم بازاریابی»[1] مشهوربود،ریشه گرفته است .این فلسفه سنگ بنای رشته ی بازاریابی بوده است ؛ همانطوری که پیتردراکربازاریابی را بدینگونه معرفی می نماید:«مشاهده ی کلیت یک تجارت را از نقطه نظر نتایج نهایی اش که این نتایج نهایی همان مشتریان می باشند»[2] وهمچنین اظهار میدارد که :«تنها یک تعریف از مقصود یک تجارت وجود دارد:خلق مشتری »[3]. در طول سالیان مختلف تئوری پیش فرض بازاریابی شرکتها، فلسفهی بازاریابی بوده است ومحققان بدنبال اثبات ارتباط سطوح متفاوت عملکرد شرکت بادر درجات مختلف بازارگرایی بوده اند،(Hurley & Hult,1998) (Jawirski & kohli,1996) (slater & narver,Marketorientation and Learning organization,1995) (wren,1997). این ایده ی مرتبط بودن سطوح مختلف عملکردد باسطوح مختلف بازارگرایی شرکت ها ،چندین نسل از مدیران شرکت ها را تحت تاثیر قرارداده است وتا به امروز یکی از تاثیر گذارترین مفاهیم بازاریابی بوده است .بالین حال هیچ گونه تحقیقات رسمی تا زمان «بازخوانی» آکادمیک این مفهوم انجام نگرفته بود.
با آن که در ادبیات تحقیق تفاوت هایی راجع به استفاده از بازاریابی گرایی در مقابل بازارگرایی وجود دارد،اما بازاریابی طبق تعریف مک کارتی و پریالت 1990 بیشتر به پیاده سازی مفهوم بازاریابی دردربخش بازاریابی سازمان اشاره می کند. لذا ، تاکید سنتی بازارگرایی بیشتربروی مشتری گرایی به معنای تمرکزبیشتربروی نیازهای مشتری وتولید درآمد وسود از طریق ایجاد رضایت مشتری می باشد. ازطرف دیگر،اخیرا بازارگرایی،بیشتربرای برقرارکردن مفهوم بازاریابی درکل سازمان استفاده استفاده شده است. کوهلی وجاورسکی 1990 برای استفاده ازبرچسب بازارگرایی اولویت واهمیت بیشتری قائل هستند ،به این مضمون که استفاده ازاین اصطلاح آنرااز غلبه واحد بازاریابی خارج ساخته ومسولیت آنرا متوجه کلیه واحدها در سازمان می کند.بااین تغییرظاهر،رویکرد بازارگرایی احتمالا مورد پذیرش واحدهای غیر بازاریابی نیز قرارگیرد. همچنین بازارگرایی درمقایسه با بازاریابی به نظر برخی از محققان برمفهوم گسترده تردلالت داردکه به یک میزان به هردوی مشتری ورقبا توجه دارد،درحالیکه درنگاه سایر محققان بازاریابی بازارگرایی، بصورت عمده ای مشتری گرایی تعریف شده است .بااین وجود در بین محققان بازاریابی اجتماعی وجود داردکه بازارگرایی،منعکس کننده ی نیاز یک سازمان برای بازار محوربودن یا تحریک پذیری توسط بازاراست .دراین زمینه پنچ دیدگاه اخیرادرادبیات بازارگرایی معرفی شده اندکه هرکدام رویکردی متفاوت را جهت تعریف مفهوم بازارگرایی درپیش گرفته اند: (Jaworski & Kohli, 1993) (Kirca, Jayachandran, & Bearden, 2005) (Slater & Narver, 1994)
1-دیدگاه تصمیم گیری
2-دیدگاه هوشمندی بازار
3-دیدگاه رفتارهای مبتنی برفرهنگ
4-دیدگاه استراتژیک
5-دیدگاه مشتری گرایی
علاوه بردیدگاه فوق سه دیدگاه دیگرنیز درزمینه بازارگرایی وجود دارد که عبارتند از:
1-دیدگاه ترکیبی
2-دیدگاه قابلیت های سازمانی
3-دیدگاه فرهنگ سازمانی بازارگرا
اینک مروری مختصر برهریک ازدیدگاه های فوق داشته وعناصر تشکیل دهنده ی سازه ی بازارگرایی رادرهردیدگاه مورد بررسی قرارمی دهیم.
3-2 دیدگاه تصمیم گیری از نظر شاپیرو[4]- 1998:
واژه بازارگراییبسیارفراتراز اصطلاح سطحی ومبتذل نزدیک شدن به مشتری است .واژه بازارگرایی منعکس کننده مجموعه ای ازفرآیندهاست که همه ی ابعاد شرکت رادر می نورد(Shapiro,1988, p.120). دیدگاه تصمیم گیری درادبیات بازارگرایی توسط شاپیرو (1988) مطرح شددرحقیقت شاپیرواولین کسی است که به دنبال مفهومی کردن سازه ی بازارگرایی وتعریف آن برآمده است. شاپیرو (1988) جهت عملیاتی کردن سازه ی بازارگرایی،آنراآفرایندتصمیم گیری درسازمان می داند که درکانون این فرآیند ،تعهد قوی مدیریت جهت به اشتراک گذاشتن اطلاعات بین بخش وتمرین تصمیم گیری مشارکتی بین پرسنل صف وستاد می باشد. شاپیرو (1988) سه خصوصیت ،برای شرکتهای بازارگرا بر می شمرد:
1-اطلاعات حاصل از مشتری و مربوط به مشتری برای سازمان بسیارحیاتی بوده وبر کلیه بخشهای سازمان اثرمی گذارد.
2-تصمیم گیری های انجام گرفته درسطح استراتژیک وتاکتیکی درسازمان بصورت بین بخشی وبین وظیفهای گرفته میشود.
3-بخشهاوواحدهای سازمان بصورت هماهنگ تصمیم گیری کرده و خود رادر مقابل تصمیمهای گرفته شده متعهدمی دانند.
به دلایل فوق سازمان نیاز به شناخت بازارومشتریان دارد ومهمترین منبع جهت کسب این اطلاعات مشتریانی هستند که شکایاتخود را ابرازونیازها وایده های خودرا طرح می کنند.اما سازمان نیز مسئول است تازمینه ی طرحایده های خود را از طریق راهکارهایی همچون تحقیقات بازاریابی ،صدای مشتری ،تجزیه وتحلیل صنعت فراهم نماید وسپس این اطلاعات را از طریق مدیریت ارشد سازمان درسراسر آوندهای سازمان منتشر نماید .ویژگی دوم شرکتهای بازارگرا ،تصمیم گیری مشارکتی اعضای سازمان است ؛بگونه ای که تصمیم گیری ها درکلیه سطوح استراتژیک وتاکتیکی به نحوی انجام گیرد که تضاد در منافع واهداف حداقل شود.جهت تصمیم گیری ،دوایر وواحدهای سازمان به مسائل ومشکلات یکدیگر گوش فراداده وهمچنین فضایی را ایجاد می نمایند که موجب تشویق ابرازعقیده وایده ها شود .در همان حین ،تمایلات بخشهاوواحدها نیز درفرآیند تصمیم گیری دخیل می شود .براساس دیدگاه شاپیرو (1988) جهت اتخاذ تصمیمات عاقلانه ،واحدها وفرآیند ها باید تفاوت هایشان را شناسایی کرده وبا آگاهی ازوجود این تفاوت ها از فرآیند تصمیم گیری باز استفاده کنند.
سومین ویژگی شرکتها ی بازارگرا،هماهنگی درتصمیم گیری هامی باشند.هماهنگی در فرآیند تصمیم گیری موجب ایجاد تعهد مشترک جهت اجرای تصمیم ها دربین واحدهای مختلف کاری شده وهمچنین باعث بوجود آمدن هم افزایی درمیان واحدها میشود.کارکنان در شرکتهای ،بازارگرا بامشارکت در تصمیم گیری ها و پیشنهاد راه حل ها وارزیابی آنها موجب می شوند که از کلیه اطلاعات مربوط به مشتری ،که توسط واحدها باتوجه به نقش واحد در سازمان به شکل خاصی تغییرمی شود ،استفاده شده وتصمیم های سازگارتربا مشتریان اخذ شود. شاپیرو (1988) متذکر می شود که هماهنگی قوی در تصمیم گیری ها،موجب تعهد بالاتر،ارتباطات روشنتر وروانتر دربین کارکنان وشناسایی بهتر نقاط قوت وضعف رقبا می شود وبصورت مشابه هماهنگی ضعیف موجبات اتلاف منابع سازمان وازدست رفتن فرصت های بالقوه ی بازار می شود. بااینک این خصوصیات بازارگرایی به روشنی نشان دهنده ی تاکید بر مشتری می باشد ،اما شاپیرو(1988) بصورتی تمثیل وار اذعان می دارد که شناخت و فهم نقاط قوت و ضعف سازمان در رقابت نیز بخشی از بازارگرا بودن سازمان می باشد، (Shapiro,1988, p.120).
4-2- دیدگاه هوشمندی بازاراز نظر کوهلی وجاورسکی 1990:
بازارگرایی خلق هوشمندی بازارمرتبط با نیازهای جاری وآتی مشتریان ،انتشاراین هوشمندی دردرون وبین واحدها وپاسخگویی کل سازمان به این هوشمندی دردرون وبین واحدها وپاسخگویی کل سازمان به این هوشمندی است که درکل گستره سازمان جریان دارد، (Kohli & Jaworsky, 1990, p. 6).
تعریف دیگر بازارگرایی توسط کوهلی و جاورسکی (1990) ارائه گردید که بصورت گسترده ای مورد استفادهی پژوهشگران بازاریابی قرارگرفته است. این تعریف مبتنی برسه عنصر کلیدی زیز می باشد :
[1] Marketing concept
[2] Market – based
[3] Market-Driven
[4] Shapiro
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 23 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
ادبیات نظری تحقیق مالکیت فکری، حقوق مالکیت فکری در 20 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
مبحث نخست : مفهوم مالکیت فکری و انواع آن
گفتار نخست : تعاریف مالکیت فکری از دیدگاه حقوقدانان داخلی
هنگامی که به بحث پیرامون مالکیت فکری و حقوق مربوط به آن می پردازیم ، در مرحله نخست ، می بایست نسبت به روشن نمودن تعریف دقیقی از آن پرداخته شود و نظر اندیشمندان و صاحبنظران علم حقوق پیرامون حق مالکیت فکری را بیان نمود .
اصطلاح « حقوق مالکیت فکری » از سه واژه حقوق ، مالکیت و فکری بافته شده است . برای روشن شدن جایگاه آن باید به بررسی این سه واژه بپردازیم :
حقوق ، جمع حق است و در اصطلاح حقوقی عبات است از « قدرتی که از طرف قانون به شخصی داده شد حق نامیده می شود که در این معنا دارای ضمانت اجرایی نیز می شود ».[1]
مالکیت مفهومی است اعتباری و آن چیزی است که از متعلق به شخص می باشد و دارنده اش می تواند هر گونه بخواهد آن را به کار گیرد و دیگری نمی تواند برابر قانون ، بی اجازه دارنده این حق از آن بهره ببرد .
اصطلاح فکری نیز به آفریده های ذهنی بشر و آنچه از اندیشه و ذوق او تراوش می کند ، گویند .
اصطلاح حقوق مالکیت فکری[2] برای اولین بار توسط یک حقوقدان بلژیکی بکار رفت و از آن به عنوان " مالکیت های غیر مادی" نیز یاد شده است . در کتب حقوقی ما بیشتر از آن به عنوان « حقوق مالکیت معنوی » نام برده شده است [3]. معنوی از آن جهت مورد اشاره قرار گرفته است که تنها بعد مادی آن مد نظر نبوده بلکه آنچه که نتیجه فکر انسان نیز میباشد ، مد نظر واقع شده است .
در اینجا با توجه به اینکه حوزه شمول و گستره لفظ معنوی فراوان بوده و معانی متعددی را برای آن تعریف نموده اند بنظر می آید که آنطور که شایسته است در رابطه با آفرینش های فکری این لغت جامع میباشد ولی مانع نیست . زیرا هدف و مقصود ازحقوق این نوع مالکیت ، حقوقی است که منبعث از افکار و اندیشه و قوه تعقل خردورزان و اندیشمندان میباشد . در صورتی که کلمه « فکری » دارای حیطه گسترده ای است که یکی از آنها حق مالکیت معنوی است . ضمن اینکه کلمه معنوی در اکثر مواقع در مقابل کلمه مادی ، صوری و ظاهری بیان می شود . حقوق مالکیت فکری در اسناد بین المللی حقوق بشر همچون اعلامیه های جهانی حقوق بشر ، میثاق مدنی و سیاسی و میثاق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه بوده است و بررسی این حقوق در حوزه مالکیت فردی معنی پیدا می کند .[4]
در قوانین ایران تعریفی از حق مالکیت فکری ارائه نشده است اما با در نظر گرفتن جمیع جهات می توان تعریف فوق را از مواد مختلف قانون استنباط نمود . « حقوق معنوی ؛ مزایائی است قانونی ، غیر مادی و مربوط به شخصیت پدیدآورنده یک اثر فکری که به موجب آن ، وی برای همیشه از یک دسته حقوق برخوردار است . » [5]
بدین سبب مزایایی برای صاحب فکر و اندیشه بوجود می آید که این مزایا پایدار بوده و قابلیت انتقال به غیر را داراست .
برخی از حقوق دانان در سه بخش به تعاریفی از حقوق مالکیت ادبی و هنری و مالکیت حق تالیف و مالکیت حقوق صنعتی پرداخته اند .
« مالکیت ادبی و هنری : حق استفاده مالی و انحصاری و موقت هنرمند یا نویسنده از هنر یا نوشته خود می باشد .
مالکیت حق تالیف : اختیار قانونی نویسنده در مورد استفاده مالی از اثر قلمی خود در مدتی که قانون معین کرده است .
مالکیت حقوق صنعتی : اختیار قانونی مخترع نسبت به استفاده مالی از اختراع خود و نیز اختیار قانونی استفاده از علامت فابریک و یا اسم تجارتی و یا هر نوع امتیاز دیگر را گویند ». [6]
عده ای از حقوقدانان نیز « حقوق مالکیت معنوی را حقوقی می داند که به صاحب آن اختیار انتفاع انحصاری از فعالیت فکر و ابتکار انسان را می دهد .» برای مثال حقی که تاجر و صنعتگر نسبت به نام تجاری یا مشکل خاص و علامت کالاها و فرآورده های خود دارد ، یا حقی که نویسنده اثر ادبی یا مخترعی نسبت به اثر و اختراع پیدا می کند ، حق مالکیت فکری است .[7]
[1] - محمدجعفر جعفری لنگرودی ، ترمینولوژی حقوق ، تهران ، انتشارات احمدی، چاپ نهم 1377 ، ص 216
[2] - Intellectual property rights
[3] - نور الدین امامی ، حقوق مالکیت فکری ، فصلنامه رهنمون ، نشریه مدرسه عالی شهید مطهری پاییز وزمستان 1371 ، شماره 2و3 ، ص 193
[4] - بهروز اخلاقی ، حق مالکیت فکری حقی بشری ، مصاحبه منتشر شده ، 1389
[5] - صمد حضرتی شاهین دژ ، به نقل از عبدالمحمد آیتی ،فصلنامه فلسفه ، کلام و عرفان ، سال 1387 ، شماره 10 ، ص 159
[6] - محمد جعفر جعفری لنگرودی ، همان ، ص 599 و 600
[7] - ناصر کاتوزیان ، دوره مقدماتی حقوق مدنی ( اموال و مالکیت ) ، نشر دادگستر ، چاپ اول1376 ، ص 23 و 24
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 19 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
ادبیات نظری تحقیق سبک های تفکر و اثربخشی مدیران در 27 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
- سبک تفکر
واژه سبک ، معادل style انگلیسی است. این واژه را به معنای شیوه ، روش ، خامه ، سبک نگارش ، سلیقه ، سبک متداول ، قلم و میله ترجمه کرده اند (آریان پور ، 1367). در فرهنگ لغت و بستر واژه سبک به معنای رفتار شاخص و متمایز و شیوه عمل و اجرا آمده است. در اصطلاح تخصصی سبک شناسی شیوه ای است که فرد اطلاعات را پردازش می کند و گویا نخستین بار این اصطلاح را روان شناسانی که در زمینه توانایی های حسی حرکتی تحقیق می کرده اند ، توسعه داده اند (استرنبرگ ، 1381).
سبک تفکر عبارت است از شیوه ترجیهی تفکر، سبک مترادف با توانایی نیست، بلکه نحوه استفاده از توانایی است، افراد ممکن است توانایی مشابهی داشته باشند لذا سبک های تفکرات آنها متفاوت است (جوکار، 1385).
تفکر، فرآیند پیچیده ای است که در هر جنبه از زندگی ما اثر می گذارد، و با وجود این چیزی است که ان را بدیهی فرض می کنیم. اصطلاح تفکر دامنه ی گسترده ای از فعالیت ها را در بر می گیرد و تعریف آن دشوار است. اما، سولسو(1998) تفکر را به فرآیندی تعریف می کند که بازنمود ذهنی جدید از طریق انتقال اطلاعات با تعامل پیچیده ای از ویژگی های روانی مربوط به قضاوت، تجرید، استدلال، تصویر سازی ذهنی و مسئله گشایی شکل می گیرد. او یادآور می شود که درباره ی تفکر سه عقیده ی عمده وجود دارد. اول، تفکر، شناختی است؛ به سخن دیگر تفکر شامل پردازش درونی اطلاعات است. دوم، تفکر، دستکاری شناخت است. سرانجام، تفکر، به راه حل ها منجر می شود. اما، آیزنک و کین[1] (2000) اعتقاد دارند که دامنه ی تفکر می تواند از نسبتاً بی هدف (مانند خیال پردازی) تا هدف دار( مانند حل یک مساله ریاضی) متغیر باشد. جان لاک تفکر را « ادراک عملیات ذهن» که از راه حس حاصل شده است می داند یعنی منظور از تفکر علمی است که ذهن(نفس) از عملیات مختلف خود به دست می آورد و به وسیله ی آن عقل تصور این عملیات را در خود ایجاد می کند. منظور از تفکر ( اندیشیدن) فرایندی است که توسط آن یادگیری ها گذشته دستکاری و سازماندهی می شوند. از آنجا که یادگیری های گذشته ی ما در حافظه ذخیره می شوند، پس می توان تفکر را به عنوان دخل و تصرف و ایجاد تغییر در اطلاعات ذخیره شده در حافظه تعریف کرد( سانتروک، 2004).
هم چنین، مورگان و همکاران[2] (1987) از تفکر تعریف زیر را به دست داده اند:
تفکر عبارت است از بازآرایی یا تغییر شناختیِ اطلاعات به دست آمده از محیط و نمادهای ذخیره شده در حافظه ی دراز مدت ... این تعریف کلی انواع مختلف تفکر را در بر می گیرد. بعضی انواع تفکر جنبه ی بسیار خصوصی دارند و نمادهای را به کار می گیرند که دارای معانی کاملاً شخصی هستند. این نوع تفکر را تفکر خودگرا می نامند. رویا موردی از تفکر خود گراست. انواع دیگر تفکر حل کردن مسائل و خلق چیزهای تازه است. این نوع تفکر را تفکر هدایت شده(جهت دار) می گویند. اینها اندیشه هایی هستند که ما وجود آن ها را در متفکران بزرگی چون اینشتاین و لئوناردو داوینچی ارج می نهیم. (جوکار، 1385).
رابرت استرنبرگ[3] یکی از روان شناسان و استادان دانشگاه های آمریکا است و در زمینه تفکر وسبک های آن مطالعات فراونی کرده است. او سبک تفکر را به عنوان طریقی که فرد می اندیشد تعریف کرده و در این باره گفته است سبک های تفکر توانایی نیستند بلکه رجحان هایی برای به کارگیری توانایی ها هستند چنان چه تفاوتی بین سبک های تفکر و توانایی ها وجود نداشت سخن از مفهوم سبک های تفکر ضرورت پیدا نمی کرد. انتخاب های زندگی مستلزم تناسب بین سبک های تفکر و توانایی ها است هم خوانی بین سبک های تفکر و توانایی ها یک نیروی افزایشی ایجاد می کند که بسیار افزون تر از مجموع اجزاء آن است. انسان ها دارای الگوهای متعدد سبک های تفکر هستند. پایداری در سبک های تفکری که افراد ترجیح می دهند متفاوت هستند. افراد در انععطاف پذیری نسبت به سبک های تفکر خود متفاوت هستندبه دلیل این که:
استرنبرگ در دسته بندی خود از سبک های تفکر استعاره خود حکومتی ذهنی[4] را بکار بسته و در نتیجه اصطلاحات حکومت داری را برای توضیح مفاهیم مورد نظر برگزیده است. الگوی سبک های تفکر استرنبرگ(1997 (براساس نظریه خود حکومت ذهنی شامل سه کارکرد، چهارسطح یا شکل، دوسطح، دو گستره یا محدوده و دو گرایش است .بعد کارکرد شامل: ( قانون گذارانه، اجرایی، قضایی)؛ اشکال: (پادشاهی، سلسله مراتبی، الیگارشی و بی قانونی)؛سطوح :(کلی، جزیی)؛ گستره: (داخلی، خارجی) و گرایشهای محافظه کارانه و آزادمنشانه می باشد.
- نظریه ی خودگردانی ذهنی
این نظریه بر این اصل استوار است که نوع و شکل حکومتی که درجهان داریم، تصادفی نیست بلکه بازتاب بیرونی افکاری است که در ذهن های مردم دارد. آنها راهکارهایی را جهت سازماندهی افکار ارائه می دهند بنابراین همه حکومت ها آئینه اذهان انسان ها هستند.
همان طوری که جامعه نیاز به اداره کردن دارد ما نیز باید خودمان را اداره کنیم مانند حکومت باید براساس اولویت ها تصمیم گیری کنیم و منابعی را بدان اختصاص دهیم و نسبت به تغییرات پاسخگو باشیم
کنش های خودگردانی به سه دسته تقسیم می شوند:
1- اجرایی؛
2- قانون گذاری؛
3- قضایی.
ویژگی های افراد دارای تفکر قانون گذار:
افراد دارای این گونه تفکر مایلند کارها را به شیوه ای که ترجیح می دهند انجام دهند و خود تصمیم بگیرند که چه کاری انجام دهند و دوست دارند قوانین را وضع کنند و به مسائلی بپردازند که قبلا طرح ریزی و سازماندهی نشده باشند. سبک قانون گذار عملا به خلاقیت می انجامد زیرا به این مبحث علاقه دارند.
ویژگی های افراد دارای
تفکر اجرایی :
افراد دارای این سبک تفکر مایلند از مقررات پیروی کنند و کارهایی انجام دهند که قبلا طرح ریزی و سازماندهی شده است، و نقش خود را به جای خلق ساختارهای نو، دردرون ساختارهای موجود ایفاء نماید. فشار گروه همسالان کودک را تشویق به پذیرش سبک تفکر اجرایی و احترام به هنجارهای گروهی می کند بنابراین فشارهایی که از سوی بسیاری از منابع وارد می شود دانش آموزان را به پذیرفتن این سبک تفکر هدایت می کند. به ویژه در مدارس امروزی سرزمین ما که این سبک تفکر را تقویت می کند در که در آن سی الی چهل دانش آموز را در آن جای می دهند که نقش معلم در آن به علت کسرت شاگردان و محتوای درسی به عنوان راهنما کاهش یافته و از روش کم هزینه سخنرانی استفاده می کند.
ویژگی های افراد دارای تفکر قضاوت نگر:
افراد این گروه از تفکر مایلند قوانین و برنامه ها را ارزیابی کنند، آنها اموری را ترجیح می دهند که در آن عقاید و امور موجود ارزیابی شود فردی که قضاوت نگر است فعالیت هایی مانند نوشتن مقالات انتقاد آمیز، ارائه عقاید، قضاوت در مورد افراد و کارهای آنان و ارزیابی برنامه ها را ترجیح می دهند، و مدارس ایران برای این سبک تفکر ارزش بسیار کمی قائل هستند (یاری، 1378).
- انواع خود گردانی ذهنی
1- فرد سالار، فردی با اراده و مصمم بوده و به کسی اجازه نمی دهد که در حل مسائل و مشکلات در کار او دخالت کند، او تصور می کند که ممکن است که دیگران ذهنیات خود را به او القاء کنند. کودکان فرد سالار در مدرسه با مشکلات مواجه هستند آنها مایلند کار دیگری به جزء آن چه به آنها گفته می شوند انجام دهند و هنگامی که تصور می شود در حال گوش دادن به حرف های معلم هستند احتمالا فکرشان جای دیگر است.
2- فرد مرتبه سالار و پایورسالار، هدف ها را به صورت سلسله مراتب تنظیم می کند و نیاز به اولویت بندی هدفها را درک می کند، و چون همیشه تمامی هدف ها تحقق پیدا می کند و چون همیشه تمامی هدفها تحقق پیدا نمی کند فرد پایورسالار درمقایسه با فرد سالار بیشتر پیچیدگی ها را می پذیرد و نیاز به بررسی همه جانبه مسائل را تشخیص می دهد اولویت ها را مشخص می سازد این افراد مایلند خود را با سازمان ها وفق دهند چون نیاز به اولویت ها رادرک می کنند با این حال مایلند الویت ها را بر اساس میل خود سازماندهی کنند نه سازمانها.
3- دسته سالار(جرگه سالار)، این افراد علاقه دارند امور را در همان زمان تعیین شده انجام دهند ممکن است در مواردی برانگیخته شوند، اغلب مطمئن نیستند چه کاری را اول باید شروع کنند یا چه زمانی را صرف انجام یک کار کنند.
[1]- Eysenck and Kean
[2]- Moorgan et al.
[3]- Robert sternberg
[4]- mental self-government